امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 19 روز سن داره

من و مامان و بابام

به تولد سه سالگی امیرحسین جان خوش آمدید .

سلام پسر نازنینم تولدت مبارک . با توجه به اینکه دایناسورها را خیلی دوست داری و اسم اکثر اونهارا بلدی تولد شما را باتم دایناسوری گرفتیم خاله مژده و خاله لیلی تم جشن شما را درست کردند که دستشون درد نکنه . خاله لیلی این کارتهای خوشگال را برای شما درست کرده .   ساعت و سال تولد پسرم عدد تولد پسرم ماسک دایناسوری که خاله مژده واسه شما درست کرد . اینجا ماسکو زدی ولی چشماتو بستی نذاشتی از شما عکس بگیرم جانان . پسرم ماسک دایناسوریشو نزد که ! کیک دایناسوری پسرم .با سفارش بابا . دایی یاسر هم زحمت کشید و کیک شما را از قنادی گرفت . عکس تولد یکسالگی پسرم با تم زنبوری&nbs...
20 تير 1393

سال نو مبارک 1393

نوروز 1393 ساعت 20:20 دقیقه خونه مامان افسر بودیم با عمه فاطمه و عمه لیلا و عرفان جون و سال را آنجا تحویل کردیم . این لباس خوشگل هم که شما پوشیدی . عمه ها زحمت کشیدن و واسه شما خریدن و جلیقه لی هم مامان جون واسه شما خریدن . و بعد شما که کلی عیدی گرفتی . ماه پسر من در حال تماشای تلویزیون یا اوالون به قول خودش هفت سین ما که حاجی فیروز هم حضور دارند . بعد از شام که یه ماهی پلوی خوشمزه بود و مامان افسر زحمت کشیده بود و درست کرده بود رفتیم خونه پدر جون و مامان جون تا تبریک سال نو بگیم با حضور خاله لیلی و خاله مژده و دایی یاسر و زندایی . و دوباره شما که کلی عیدی گرفتی و البته عیدی هم دادیم به همه . ...
17 فروردين 1393

روزهای شیرین با پسرم

از مهر تا الان اتفاقهای زیادی افتاده که خدا را شکر گذشتند . و بی حوصلگی من برای آپ کردن دلایل ناگفتنی داره باز هم خدا را شکر که ختم به خیر شدند . به قول خاله لیلی خدا یا شکر که سخت تر  نیست . شما تو این مدت شیطون تر و بازیگوش تر شدی و پر از شیرین کاری و شیرین سخنی . 4 آذر تولد بابایی را جشن گرفتیم . بهمن ٩٢ امیرحسین و آدم برفی    پسر عسلی نذاشتی سر آدم برفیت کلاه بزاریم . مانی شبیه هامون بود. لیوان آب بیار . بهبه با سس سندی دم داشت  آماده ددر .شهر بازی رف  عاشق رفتن به شهر بازی هستی فعلها را خوب بلدی . میگم داشت میگی نداشت . بیا . نیا . بود .نبود . رف . نرف . شد .نشد . هست نیست . وقتی یه ک...
19 بهمن 1392

از پوشک گرفتن پسرم و ...

امیرحسین عزیزم دیگه مرد شده و از اول مهر رسما" پوشک نپوشیده و دستشویشو به مامان میگه که البته هردوشو پی پی میگه من از یک سالگی تقریبا" شبها امیرحسین را پوشک نمی کردم . اما بعد از از شیر گرفتن این کار هرروز ادامه پیدا کرد تا اینکه از بعد از ظهر ٣٠ شهریور راسخ شدم برای از پوشک گرفتن امیرحسین در این ٢٠ روز اخیر تقریبا" چند بار اعلام نکرده اما الان دیگه پسرم  با مامان همکاری لازم را انجام میده . خدا رو شکر این مرحله را هم به خوبی با هم پشت سر گذاشتیم . کیک تبریک این موفقیت شما یه جوجه زرد بزرگ بود که پسرم خیلی دوستش داره  از اهالی پرندگان خشمگین . این روزها وقتی با هم میرویم بیرون یکی از تفریحات پسرم نشون دادن ماشینهاست و گفتن اینکه ...
22 مهر 1392

کلمه های شیرین پسرم

پاشو = پاشو .بشی =بشین . پوله = پول .آلبالو =آبالو . اولا= ای ولا . ا بابا = ای بابا . پاگا = پاندا . ماشی = ماشین .بسی=بستنی . گیلار = خیار شور خوراکی دوست داشتنی شما . ماژی = ماژیک . آچو = چاقو . آشو ق= قاشق . وله = ولرم . بوزو = بزرگ . بازو =بازی . آگیلا= آقا غوله ..مسی = مرسی . ابه گو = ابگوشت . آچه = چایی . باگاگا = بادکنک . ماده = تخم مرغ !!!!! . ظف = ظرف . اگال = چنگال . فسید=سفید . سبز= سبز . زید= زرد . آبو = آبی . واسا = وایسا = . فیلان = لیوان . آلالات = شکلات پلن= پلنگ . شی= شیر . تیس= خرس . ابس= اسب . بب=ببر . بدو = بدو . البا فتحه= عقب . ال با کسره جلو .پش = پشت . فیل= فیل . اسم عروسکهاشو خوب میگه = مانی تدی لی لی .انار = انار ....
22 مهر 1392

تولد کفش دوزکی امیرحسین

پسر نازنینم تولدت مبارک هم تولد قمریت که اول تیر بود و هم تولد شمسی شما که 20 تیر مصادف با دوم رمضان و 11 جولای است که من و بابا تصمیم گرفتیم یه افطاری کوچیک بدیم و جشنت را توی ماه مبارک رمضان افتاده بود خاطره انگیز کنیم . امسال تصمیم گرفتم برای شما تولد کفش دوزکی بگیرم .بنابر این دوباره خاله ها را به تکاپو انداختم برای درست کردن جشن ها که دست گلشون درد نکنه همیشه با محبت ها ی بی دریغشون منو شرمنده ی خودشون میکنند کار طراحی و اجرای جشن ها با خاله مژده و خاله لیلی بود روز تولدت وقتی برای نصب جشن ها اومدند من کلی سورپریز شدم با جشن های زیبایی که درست کرده بودند و شما هم کلی ذوق کردی و به خاله ها کمک میکردی . ( راستی قبلش این نکته را هم ذکر کنم...
29 تير 1392

امیرحسین عزیزم مستقل میشود .

حس خوب مادری یک حس برتر که زیباترین اتفاق زندگی ؛ که پروردگار مهربانیها من را لایقش دانست خدای تمام خوبیها حس زیباتری را هم به من هدیه داد اینکه بتوانم 2 سال تمام به عزیزتر از جانم ، شیره ی جانم را بنوشانم . نمی دانم ؛ چگونه میتوان سپاس گفت این بی نهایت لطف و رحمت و نعمت بی کران نور را . در توصیف واژها نمی گنجد ؛ وجود این جان جانانم و لذت 2 سال شیر دادن با عشق و محبت که همه را خدای عشق در من نهاد . پسر نازنینم نمیدونی چقدر اینکار برای خودم سخته البته مطمئنا"  داری این سختی را تو هم درک می کنی با همه ی کوچولویی که داری ولی این هم یک برهه از زندگیه که خانواده ی کوچیک سه نفربی ما باید با هم از اون به سلامت رد بشه . این تغییر بزرگی تو زند...
25 تير 1392

تولد

امیرحسین عزیزم تولدت مبارک . ایشالا هزار ساله بشی در پناه پروردگار مهربان . مامان وبابا ...
19 تير 1392

پسر 23 ماهه من داره 24 ماهه میشه

پسر نازنین مامان کلمه های جدید یاد گرفته : الله = الله  - بالا= بالا - باله = بالش - ملا= ملاقه - بده=بده - امام=حمام - فلفل =فلفل - پچگوشی= پیچ گوشتی - سیتیزی= سیتریزین - پاشو=پاشو - بشی = بشین - فلو =فلوور = گل - بالالا = باترفلای=پروانه - باتی=باتری- گیلار= خیار . عاشق خیارشوری . توتی= طوطی . ل ل =لک لک . موشی= موش . پیشی یا میو گربه . آپو = هاپو . ما= مار .  اتلا= کلاغ . فاو = گاو  . باله = بالش . پتی= پتو . قربونت برم میپرسیم اسمت چیه شما میگی امی حوسه= امیرحسین شروع کردی به تمرین ملاق زدن فیگورشو میگیری اما کامل انجامش نمی دی . پسر باهوش مامان کلی شیطون شده و عاشق آب بازی . این ماه تولد پدرجون 2 اردیبهشت و تولد...
16 تير 1392