11
سلام جانان من پسر عسلی مامان و بابایی 11 ماهه شد ؛ خدا را شکر می کنم به خاطر بودنش ؛ پسر عسلی مامان تو این ماه خیلی بزرگ شدنت را من و بابایی حس کردیم ؛ شما تو این ماه شروع کردی به ایستادان و از هر وسیله ای برای ایستادن کمک می گرفتی حتی اکثر اوقات نقطه اتکا ی شما برای ایستادن من و بابایی هستیم شما سینه خیز به طرف ما حرکت می کنی و بعد که نزدیک میشی سریع بلند میشی و می ایستی قربونت برم عزیزترین که شروع کردی به گفتن مامان ؛ آخه گفتن بابا را شروع کرده بودی و الان حدودا" چند روزی هست که مامان می گی البته روز دقیقش را تو دفتر خاطراتت ذکر کردم . مهربون من علاقه زیادی به رفتن به آشپزخونه و اتاق کتابخانه داری ؛ یه روز مهربون مامان از پذی...
نویسنده :
آذر
1:57