امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

من و مامان و بابام

تولد کفش دوزکی امیرحسین

1392/4/29 22:41
نویسنده : آذر
3,040 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازنینم تولدت مبارک هم تولد قمریت که اول تیر بود و هم تولد شمسی شما که 20 تیر مصادف با دوم رمضان و 11 جولای است که من و بابا تصمیم گرفتیم یه افطاری کوچیک بدیم و جشنت را توی ماه مبارک رمضان افتاده بود خاطره انگیز کنیم . امسال تصمیم گرفتم برای شما تولد کفش دوزکی بگیرم .بنابر این دوباره خاله ها را به تکاپو انداختم برای درست کردن جشن ها که دست گلشون درد نکنه همیشه با محبت ها ی بی دریغشون منو شرمنده ی خودشون میکنند کار طراحی و اجرای جشن ها با خاله مژده و خاله لیلی بود روز تولدت وقتی برای نصب جشن ها اومدند من کلی سورپریز شدم با جشن های زیبایی که درست کرده بودند و شما هم کلی ذوق کردی و به خاله ها کمک میکردی . ( راستی قبلش این نکته را هم ذکر کنم که مامان افسر و عمه ها کاری براشون پیش اومد نتونستند بیان که قرار شد چند روز بعد بیان )
و اما تولد امیرحسین به روایت تصویر

. 1

2

3

کارت دعوت تولد پسرم که واقعا" زیبا بود .

4

5

توضیح آولا: که پسرم یاد گرفته و میگه ای ولا برای تشویق دیگران .

6

پسرم 2 ساله شد.

7

ساعت تولد پسرم روز 20 تیر 1390 ساعت2 بعد از ظهر .

8

9

خوش آمد گویی به میهمانها .

10

لباس کفش دورزکی که خاله ی عزیزم برای شما دوخت و از اصفهان به عنوان کادوی تولد شما برامون پستش کرد مرسی خاله مرضی .

11

کفش دوزک کوچولوی ما .

12

123

قربو نت برم باهوش مامان.

14

کیک کفش دوزکی پسرم که یکی از هدیه های ویژه ی مامان جون و پدرجون بود به امیرحسین .

15

ژست زیبای پسرم در کنار هنر نمایی خاله مژده . امیرحسین عاشق این بسته بندی کادو شده بود و مادام شکلاتهای روشو میکند و نوش جان میکرد .

16

17

18

دایی یاسر در حال روش کردن شمع تولد و فشفشه های امیرحسن.

پسر شیرین زبونم داره میگه ف ف فه = فشفشه

19

قربون فوت کردنت برم تولدت مبارک نفس مامان و بابا . ایشالا  هزار ساله بشی .

20

شوق امیرحسین .

21

بریدن کیک با دستهای سه نفریمون.

بقیه در ادامه مطلب

1

دسر خورده شیشه کار خودم

2

3

تیرامیسو که من از خورده شده اش عکس گرفتم . خاله مژده درست کرده بود و آورده بود .

3

4

5

شام سوپ و باقالی پلو با مرغ   بود که هردوشو بابایی زحمت کشیده بود و درست کرده بود دستش درد نکنه .خیلی خوشمزه شده بود.

5

7

8

9

10

کادوی من و بابا که یک بسته جعبه ابزار بود و کیف کتاب که شامل 30 عدد کتاب داستان فسقلی ها و یک عدد کتاب تصویری بود . ناقابله عسل مامان .

11

کادوی پدر جون و مامان جون که 100 هزارتومان وجه نقد بود .

12

کادوی دایی یاسر و زندایی که 50 هزار تومان وجه نقد بود

14

کادوی خاله مژده و خاله لیلی که یک عدد ماشین مسابقه ای بود .

15

مهربان مامان در حال بررسی کیکشون و کندن شاخک کفش دوزک.

پسر مهربونم . ما یه مهمونی کوچیک گرفتیم و مامان افسر و عمه ها اومدند خونمون و زحمت کشیدن واسه شما هم کادو آوردند که دستشون درد نکنه ایشالا  محبتشون را جبران کنیم .

کادوی مامان افسر 100 هزار تومان وجه نقد بود  .

کادوی عمه فاطی و عمو حجت 50 هزار تومان وجه نقد بود .

کادوی عمه لیلا و عرفان جون  50 هزار تومان وجه نقد بود  .

 راستی کلی شیرین  اسم عرفان رو صدا میکردی و میگفتی افان . افان .

پسر کوچولوی مامان ؛ امیدوارم در پناه خدای مهربان سلامت و سعادتمند باشی و هزار سال با عزت و افتخار در عرصه ی تحصیل , کار و زندگی پیروز و موفق باشی به امید روزهای پر آوازه و شاد برای امیرحسین عرزیزم در پناه پروردگار هستی بخش .

پسندها (1)

نظرات (1)

لیلی
29 تیر 92 14:47
صد کمه انشاله دویست ساله بشی عسلم کفشدوزک من