امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 17 روز سن داره

من و مامان و بابام

روزهای شیرین با پسرم

1392/11/19 16:30
نویسنده : آذر
767 بازدید
اشتراک گذاری

از مهر تا الان اتفاقهای زیادی افتاده که خدا را شکر گذشتند . و بی حوصلگی من برای آپ کردن دلایل ناگفتنی داره باز هم خدا را شکر که ختم به خیر شدند . به قول خاله لیلی خدا یا شکر که سخت تر  نیست . شما تو این مدت شیطون تر و بازیگوش تر شدی و پر از شیرین کاری و شیرین سخنی .

4 آذر تولد بابایی را جشن گرفتیم .

بهمن ٩٢

امیرحسین و آدم برفی

 1

2

3

 پسر عسلی نذاشتی سر آدم برفیت کلاه بزاریم .

مانی شبیه هامون بود. لیوان آب بیار . بهبه با سس سندی دم داشت  آماده ددر .شهر بازی رف  عاشق رفتن به شهر بازی هستی فعلها را خوب بلدی . میگم داشت میگی نداشت . بیا . نیا . بود .نبود . رف . نرف . شد .نشد . هست نیست .

وقتی یه کاری میکنی من ناراحت میشم میای پیشم میگی نه نه بازی بود .

  از ٢ سال و ٣ماهگی شروع کردی به جمله گفتن که الان به سرعت داری ادامه میدی و شیرین زبونی میکنی . بازی با عروسکهای حیوانی را خیلی دوست داری و عاشق اژدهات هستی و همه جا با خودت میبریش شیر و ببر و کرگدن و پلنگت را خیلی دوست داری  تمساح هم یکی از عروسکهای محبوبته و تو شکلهای مختلف ازش داری  خلاصه دنیایی داری با حیات وحش که تماشایی بازی میکنی .تو خونه با هم بو لینگ بازی میکنیم البته شما دوست داری با پا توپتو شلیک کنی و بطری ها را وازگون کنی .

١٩ بهمن تولد مامان آذر بود که کیکهای تولد همیشه به دست شما دوباره تزئین میشه .

پسندها (1)

نظرات (0)