تولد زنبوری امیر حسین

سلام پسر عزیزم از چند ماه پیش تصمیم داشتم برای شما تولد با تم زنبوری بگیرم و کلی تو فکر این بودم که چطوری این جشن زیبا را برای شما برگزار کنم و دوست داشتم همه ی کارهای مربوط به درست کرن جشن را خودم انجام بدم البته رسیدگی به شما برای من وقتی نمی گذاشت تا خودم به کارهای درست کردن جشن ها برسم اینجا بود که خاله ها ی مهربون به دادم رسیدند ؛ کار طراحی کارت دعوت و جشن ها به عهده ی خاله لیلی بود و درست کردن آنها هم به عهده خاله مژده و خاله لیلی . که انصافآ" برای شما سنگ تموم گذاشتند ؛ خاله لیلی با وجود کارهای پایان نامه کارشناسی ارشد ٥ روز کامل از وقتش را به کارهای شما اختصاص داد . درست کردن جشن ها خیلی  کاربرد و سخت بود اگه می دونستم انقدر سخت و وقت گیر است جشن ها را می خریدم اما خوب این هم لطف خودشو داره سختیش که پای خاله مژده و خاله لیلی بود من فقط کلی بهم خوش گذشت با شما .

کیک عسل مامان

 من دوست داشتم لباس شما حتما" زنبوری باشه بنابراین از اینترنت یه طرح لباس زنبوری پسرونه که از یک سایت کره ای بود را دانلود کردم و مادر جون با کمی تغییرات برای شما دوختند .

پسر عسلی مامان در یک سالی که گذشت

پسر عسلی مامان

اینجا بسته شادی استوانه ای را بالای سر شما زدیم و ریخت روی موهای قشنگت ؛ عمه جون داره از لابه لای موهات درشون میاره .

.

پسرم بغل عمه لیلا در حال خوردن شلیل

 برای دیدن بقیه به ادامه مطلب بروید .

خاله مژده بادکنک ها و کلی تجهیزات جشن تولد هم برای شما خریدند ؛خلاصه همه چیز برای برگزار کردن تولد در روز 19 تیر 1391 آماده شده بود خاله لیلی از ساعت 11 صبح برای کمک کردن به مامان و بابایی اومد خونمون و با بابایی شروع به وصل کردن جشنها کردند و من این وسط فقط با شما وقت می گزروندم . خلاصه جشن ها زده شد و خونه برای تولد شما خیلی زیبا شد . بابایی سالاد ماکارونی درست کرد و بعد هم برای گرفتن کیک و ساندویچ سر د رفتند بیرون . قرار بود مهمانها ساعت 17 برای جشن سر برسند ، من و خاله لیلی تند تند همه ی کارها را انجام دادیم و بعد خودمون آماده شدیم . اولین مهمونها مامان افسر و پاپا و عمه فاطی و عمو حجت بودند مهمونهای بعدی مادرجون و خاله مژده و زن دایی آرزو بودند که من در کمال ناباوری با یک سوپریز دیگه از طرف مادر جون روبرو شدم و اون سالاد الویه بود به شکل زنبور که واقعا" خیلی زیبا بود که با زنبورهایی که خاله مژده درست کرده بود تزئین شده بود

من عاشق این زنبور کوچولو هاشدم که به هر خانواده یکی از اونها را به عنوان گیفت دادیم .
مهمونهای بعدی عمه لیلا و عمو حمید و عرفان پسرعمه  با هوشت بود که با اومدنش کلی انرژی به خونه میاره ؛

عرفان با کلاه زنبوری امیرحسین

شما و عرفان خیلی همدیگرو دوست دارید. مهمونهای بعدی با یه کم تاخیر پدرجون و دایی یاسر بودند . خلاصه تولد با اومدن کیک شروع شد ؛ اول فوت کردن شمع شماره یک و بریدن کیک و روشن کردن فشفشه های بزرگ و کوچیک و گرفتن کلی عکس با عسل زندگی و بعد هم پذیرایی از مهمونها با یک عصرونه خوشمزه که شلامل سالاد ماکارونی ، سالاد الویه ، ساندویچ سرد ، چیپس و دسر ها ؛ ژله میوه ، ژله آکواریوم ، (دسر باروارا و کرم کارامل که خاله مژده زحمت درست کردنش را کشیده بودند ) البته کرم کارامل موند و من زحمت خوردنشو کشیدم طفلک مهمونها !

کارتهای دعوت که خوش یه گیفت برای مهمونها بود .

در آخر عمه لیلا کادو ها را باز کرد و دونه دونه خوند ؛ کادوی من و بابایی اسباب بازی که شامل اورگ و لگو بود ، کادوی مامان افسر و پاپا که مبلغ 300 هزارتومان پول جهت خرید قربونی بود . کادوی مادرجون و پدرجون و خاله ها یک پلاک وان یکاد که 274 هزارتومان شده بود . کادوی دایی یاسر و زندایی آرزو زنجیر پلاک وان یکاد که طلا سفید بود 195 هزار تومان شده بود . کادوی عمه فاطی و عمو حجت 100 هرزار تومان بود. کادوی عمه لیلا و عمو حمید و عرفان 100 هزارتومان بود. راستی خاله مژده این ببری ناز را هم برای شما گرفته بود .

تویشه ...

امیرحسین در حال بازی با اسباب بازیهاش

پسر عسلی مامان خوابش گرفته و یه تمی خسه شده .

بابا یی به خاطر تولد پسرش برای عزیز دلم پیانو زد و پسرم کلی دست دستی کرد قربونش برم . دست همگی به خاطر کادو های قشنگشون درد نکنه . همه به سهم خودشون کلی برای خوب برگزار شدن جشن زحمت کشیدند که از همه ممنونم . عسل مامان فیلم تولدت گویای محبت های آدمهای دوست داشتنی اطرافت است که وقتی بزرگ شدی با دیدنش می بینی که چقدر عزیز دردونه هستی . میبوسمت پسر نازنینم امیدواریم در پناه خدای مهربان همیشه سلامت ، شاد ، سعادتمند و پیروز باشی

پسرم بعد از جشن .