مسابقه نی نی و محرم
امیرحسین عزیزم در ٤ ماه و ٢٧ روزگی ، اولین محرم ، در لباس عاشورایی . ...
نویسنده :
آذر
22:20
4
خوشمزه خوردن شصت دستات ، آب دهانت هچنان براه ، نیمه غلط میخوری ، قربونش برم ؛ وقتی تو نی نی لای لایت می ذارمت خودت سعی میکنی بلند شی ، بازی بازی شیر میخوری ،عاشق برنامه های تلویزیونی ، بغلی هم که هستی و هر روز یه سیر و سفری تو همه جای خونه داری ، تو ماشینم که خوابت میبره ، خونه مامانی ؛ تو بغل مامانی و پدر جون و خاله لیلی و خاله مژده و دایی یاسر و زندایی حسابی حال میکنی ، دایی یاسرم که الان ا ماهه رفته سربازی، هم من هم تو خیلی دلتنگشیم ، ایشالا سلامت برگرده . بابا یی هر روز یه عالمه قربون صدقت میره و با هم کلی بازی های مخصوص دارین ، بابایی هر روز صبح که از خواب پا میشی مراسم ماساژ تو رو بر گذار میکنه تو هم که ع...
نویسنده :
آذر
13:44
2
تو این ماه قشنگت ٣ تا اتفاق مهم برای تو نازنینم رخ داد ؛ اول : چهل روزگیت تموم شد . دوم : پسر گلمو ختنه کردیم ، یعنی پسر نازنینم ، مسلمون شدی . سوم : بیست شهریور ٢ ماهه شدی و واکسن دو ماهگی و تب و بیقر اری و تا صبح احیا گرفتن و مظلوم شدن و ... میدونی چقدر برای مامان و بابا عزیزی؟ ...
نویسنده :
آذر
18:01
یک ماه شیرینی
تولد یک فرشته
سلام امیرحسین عزیزم به دنیای رنگی مامان و بابا خوش اومدی . مهربون من ، تو در تاریخ ٢٠ تیر سال ١٣٩٠ ساعت ١٤:٣٠ در بیمارستان بوعلی به دنیا اومدی . می بوسمت عزیزترینم .
نویسنده :
آذر
12:06
بابایی روزت مبارک
سلام پسر عزیزم تا یک ماه دیگه میای تو بغل مامانی ، امروز که دارم برای تو مهربونم می نویسم تا این لحظه 7 ماه و 26 روز و 17 ساعت و 16 دقیقه و 40 ثانیه است که تو دل مامانی داری ورجه وورجه می کنی . قربونش بر م الهی ؛ پسرم خیلی باهوش و زیباست ، چون آفریننده اش خالق زیبائیهاست و از نور وجود خودش بر جسم نحیف پسرم تابیده . پسر نازنینم خیلی هم با تقواست صبحها مامانی را واسه نماز صبح از خواب بیدار می کنه و نمی زاره مامانی از یاد خدای مهربون غافل بشه . عزیز مامان ، امروز روز پدر بود من و تو هم واسه بابایی کتاب خریدیم آخه بابایی عاشق مطالعه است . امیرحسین : بابایی روزت مبارک بابابزرگها روزتون مبارک . دایی جونم روزت مبارک . ...
نویسنده :
آذر
12:13
وقتی لگد میزنی
وقتی لگد میزنی وای که چقدر دلنشینه با تمام وجودم حضور نازنینتو حس می کنم . امیرحسین عزیزم توی دل مامانی خوش میگذره ؟ چه کارا میکنی ؟ می خندی ، به همه ی مزه هایی که من و بابات واست میریزیم . وقتی برای عزیز دلم کتاب خدا رو ورق میزنم و سوره هاشو میخونم چه حسی داری ؟ واسه من لگد زدنت تو اون زمان دلپذیره . تو الان هفتمین ستاره ی آسمون دل مامانی. وقتی لگد میزنی یعنی تو هم داری حسم میکنی . امیرحسین عزیزم امروز روز مادره وقتی لگد میزنی ... .
نویسنده :
آذر
11:48
حس خوب مادری
هر روز که میگذره بیشتر حست می کنم ، حس اینکه یه موجود زنده تو وجودت داره شکل میگیره خیلی لذتبخش و شیرینه . دلم می خواد زود به دنیا بیای و کنارم لالا کنی . عزیزترین ، مامان و بابا واسه از نزدیک دیدنت لحظه شماری می کنند . ...
نویسنده :
آذر
17:52