12

سلام پسر نازنینم

 الان شما 12 ماهه هستی یعنی یک ساله شدی ؛ تولدت هزار بار مبارک همهی زندگی و نفس مامان و بابا .
پسر نازنینم تو این یک ماه که گذشت شما کلی تغییرات چشمگیر داشتی  اول اینکه خودت شروع کردی به دست زدن  و خیلی هم دوست داری که اطرافیان به شما بگن دست و شما شروع کنی به دست زدن . با انگشت اشاره به اطراف اشاره میکنی انقدر ناز به دستهای قشنگت نگاه میکنی . اشیائ را به اطراف پرت میکنی . البته این کار را از ماه قبل شروع کردی و الان حرفه ای شدی و با ما توپ بازی هم میکنی . ماما و بابا  میگی . قربون ماما گفتنت برم . دایره ی واژه های پسرم عبارتند از : اده ، دد ، ب یعنی بریم ، به به ، دای یعنی دایی ، هنوز عمه و خاله را کامل نمی گی گاهی وقتها یه چیزایی میگی که ما عمه و خاله می شنویم .  عزیز دل مامان از مبل میگیره و می ایسته و بعد از مبل بالا میره و می ایسته و با کمک از گرفتن مبا تاتی تاتی چند قدم بر می داره . عسل مامان از تشک تکیه مبل بالا میکشه و چراغها را روشن و خاموش می کنه .  نازنین من چهار دست و پا هم میره ، قربونش برم خیلی شیطون شده و به همه جا سرک میکشه . آدمهای دوست داشتنی اطرافش را کامل میشناسه و به محبت آنها پاسخ میده گاهی با لبخند و بوس ( راستی خیلی خوشمزه و ناز میبوسه عسلم ) و گاهی هم با زدن دست مبارک به صورتشون . حتما" صلاح دیده پسر نازنینم آخه !
پسرم واکسن یک سالگی را امروز ساعت 9 صبح زد یه کم درد داشت اما از تب خبری نیست فعلا" .
پسر عزیزم من و بابایی دیروز تاریخ 19 تیر 1391 ساعت 17 تا 20 عصر برای شما تولد یکسالگیتون را جشن گرفتیم  به خاطر این یک روز جلوتر تولدت را جشن گرفتیم  چون شما امروز که تولدتون بود باید واکسن می زدید و ما فکر کردیم ممکن بی حال و بی قرار بشید . خدا را شکر تولدت به خوبی و شادی برگزار شد . من در اولین فرصت پست تولدت را برای شما آپ میکنم
 راستی از همه ی دوستانی که در پست قبلی تولد پسرم را تبریک گفتند صمیمانه سپاسگذارم .
آرزوی مامان و بابا در این روز قشنگ و به یاد ماندنی : امیرحسین عزیزم امیدواریم در پناه خدای مهربان هزار سال این روز زیبا و دوست داشتنی را سلامت و شادمان و موفق و پیروز جشن بگیری .

ای جانم .