امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 24 روز سن داره

من و مامان و بابام

8

1390/12/22 12:56
نویسنده : آذر
486 بازدید
اشتراک گذاری

پسر نازنین من  ٨ ماهه شد و اما کارهایی که تو این ماه پسر عسلی من انجام میدادند ؛ تلاش برای سینه خیز رفتن یا همون چهار دست و پا رفتن ، تلاش برای اینکه خودتون بشینید که فعلا" دارین سعی خودتونو میکنید ، چند تا حرف و کلمه جدید از دهان مبارک شما شنیده شد ... شبها به پهلو می خوابید من و بابایی شما را بر می گدونیم تا تخت بخوابی اما شما دوباره برمیگردید و به پهلو می خوابید گاهی اوقات این به پهلو خوابیدنها تبدیل به قلت میشه و خیلی بامزه  بر میگردی و رو شکمت می خوابی ، راستی نغ زدن هم یاد گرفتی و وقتی نغ می زنی پاهاتو تکون میدی ، توجه ما را بیشتر می طلبی و با صدای قشنگت  توجه ما رو به خودت جلب می کنی ، فدای پسرم بشم الهی یه کار جالب که می کنی اینه که وقتی روی زمین دراز کشیدی و تو عالم خودتی دستاتو میگیری جلوی چشمات و با اونها بازی میکنی و کلی به  دستها ی خودت نگاه میکنی قربونت برم الهی از این حرکات جا لب شما فیلم گرفتم وقتی نگاش میکنیم انگار شما دارید می رقصید ، وقتی داری شیر می خوری که بخوابی کلی دستاتو بالا و پائین می بری که گاه گاهی به صورت بابا برخورد میکنی ؛ توجهت به خودت و به دست و پاهات و فضای پیرامونت زیاد شده انگار داری خود شناسی میکنی . راستی عسل مامان ، شما را وقتی بغلت میکنیم با حرکت دادن دستهات مارا میزنید ؛ در واقع میخوای ما را لمس کنی عزیزم . وای پسرم وقتی سرحال میشه و بغل مامانیه حسابی مامانشو میخوره و دهانشو به لپ مامانی میچسبونه و صداهای با مزه در میاره و کلی به هردومون خوش میگذره ، دوو دوو هم میکنی لباتو به هم فشار میدی و صدا میزنی که میشه دوو دوو .. . موقع غذا خوردن یا آب خوردن  بعد از یه مدت کوتاهی تو قاشقت فوت میکنی کلی خوشت میاد . تو این ماه به غذاهای پسرم زرده تخم مرغ اضافه شده اما شما خیلی با رغبت نمی خوری حالا من تصمیم گرفتم زرده را داخل سوپ شما بریزم تا شما بخورید . اشیائ را وقتی در دست میگیری مثل اسباب بازیهات ؛ اونها را به این ور  و آنور میکوبی و پرت هم میکنی . وقتی صدامون میکنی و ما نگاهت نکنیم اوم اوم میکنی یعنی به من توجه کنید بابا ! وقتی روی زمین میذارمت کلی قلت میزنی از اینور به اونور .بعضی وقتها یه طوری تو چشمای مامان نگاه میکنی که حری دلم میریزه ؛ تو نگاهت پر از عشق و زندگیه پر از اکسیژن خالصه .کلمه تدیت ، بوف و دیف  را گفتی حرف ف را تو این ماه گفتی فف هم گفتی ، گاهی وقتها آواز هم میخونی با د د که صدای قشنگتو ضبط کردم .پسر عسلی من گوشهاشو میگیره و کلی با آنها بازی میکنه ، کار با کتاب آموزشی دکتر بئاتریس میلتر از 6 تا 9 ماهگی را هم آغاز کردی . راستی عزیزترین تو این ماه از قطره ویتامین و آهن آلمانی برای شما استفاده کردم و دیگه شما از این قطره ها استفاده میکنید .

1

٨ ماهگیت مبارک عسل مامان .

2

این خرس خوشگله را دایی جون یاسر برای شما خریده .

3

4

شیرین عسل مامان و بابا .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان نادیا و نلیا
24 اسفند 90 12:19
8 ماهگیت مبارک باشه گل پسری....ایشالا8000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000000ماهگیت رو جشن بگیری
مامان نادیا و نلیا
24 اسفند 90 12:20
ما آپیم زودی بیاااااا
لیلا
8 اردیبهشت 91 18:36
سالم و شاد باشی عسل عمه