امیر حسین امیر حسین ، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 25 روز سن داره

من و مامان و بابام

5

1390/10/23 16:45
نویسنده : آذر
340 بازدید
اشتراک گذاری

الان دارم با پسر گلم این پست را می گذار م ؛ پسر عسلی من تا الان بیداره و بغل من دراز کشیده  و یه دستش تو دهنشه و با ولع داره میخوردش گاهی هم به صورت من یورش میبره .باهوش من گاهی هم به صفحه مانیتور و دستای من که  روی کیبورد روی کلمه ها  میزنه خیره میشه .
عزیز دل مامان ،از شیرینکاری های این ماهت برات بگم ؛ جیغ میزنی اون هم چه جیغای قشنگی ؛ راستی یه بار با هم مسابقه دادیم البته تو بردی با اون آواهای قشنگت ، دستت را هم که میخوری گاهی همشو و گاهی فقط شصتت ، به غلت زدن همچنان ادامه میدهی ؛ من شما را بر میگردانم شما هم مادام غلت میزنید  . قربونت برم الهی شیرین عسل من ، قهقه میزنی ، وقتی میخندی چقدر لذتبخشه  اما وقتی قطره های اشک رو گونه های قشنگت سر می خوره  چقدر سختم میشه انگار سرگیجه میگیرم ، خدا کنه همیشه شاد و خندون باشی مامان طاقت یه لحظه ناراحتی تو رو نداره ، داری سعی میکنی پاهاتو بگیری ، شروع کردی به گرفتن اشیا ، مو های مامانو میکشی ، هر چیزیو با دستت میگیری میبری به سمت دهانت آخه دوره ی دهانیت شروع شده . پسرم ؛ چقدر  زیباست وقتی اینطوری خطابت میکنم ، ناخن هات تند تند بلند میشه  اگه زود نگیرمش وقتی صورتمو ناز بکنی یه اثر انتزاعی به جا میگذاری که این خودش خیلی باحاله اما نه روی صورت لطیف خودت ، دندون گیر هم شده رفیق این روزهات . وقتی صدات میکنم به اسم قشنگت واکنش نشون میدی ، حسابی بغلیم که شدی .

پسرم 5 ماهه شد

پسرم تو تختش

پسرم در حال گرفتن اشیاء

پسرم در حال خوردن دستهاش

پسرم در حال گرفتن پاهاش

پسرم و دندون گیر

پسر عسلی من

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)